دنیای اطراف ما مملو از مسائل چند معیاره است و انسانها همیشه مجبور به تصمیم گیری در این زمینه ها هستند. بطور مثال هنگام انتخاب شغل معیار های مختلفی مانند در امد، موقعیت اجتماعی، خلاقیت و ابتكار و... مطرح می باشند كه فرد تصمیم گیرنده گزینه های مختلف را باید بر طبق این معیار ها بسنجد. در تصمیم گیری های كلان مانند تنظیم بودجه ی سالانه ی كشور نیز متخصصین اهداف مختلفی مانند امنیت، اموزش توسعه ی صنعتی و... را تعقیب نموده و مایلند كه این اهداف را بهینه نمایند.
در زندگی روز مره مثالهای فراوانی از تصمیم گیری با معیار های چند گانه وجود دارد. در بعضی موارد نتیجه تصمیم گیری به حدی مهم است كه بروز خطا ممكن است ضرر های جبران ناپذیری را بر ما تحمیل كند از این رو لازم است كه تكنیك یا تكنیك های مناسبی برای انتخاب بهینه و تصمیم گیری صحیح طراحی شود تا تصمیم گیرنده بتواند به بهترین انتخاب ممكن نزدیك تر شود.
روش AHP كه بر اساس تحلیل مغز انسان برای مسائل پیچیده و فازی می باشد توسط محققی بنام«توماس ال ساعتی » در دهه ی 1970 پیشنهاد گردیده است.
فرایند تحلیل سلسله مراتبی یكی از جامع ترین سیستم های طراحی شده برای تصمیم گیری با معیار های چند گانه است زیرا این تكنیك امكان فرموله كردن مسئله را به صورت سلسله مراتبی فراهم می كند و همچنین امكان در نظر گرفتن معیار های مختلف كمی و كیفی را در مسئله دارد این فرایند گزینه های مختلف را در تصمیم گیری دخالت داده و امكان تحلیل حساسیت روی معیار ها و زیر معیار ها را دارد، علاوه بر این بر مبنای مقایسه ی زوجی بنا نهاده شده كه قضاوت و محاسبات را تسهیل می نماید، همچنین میزان سازگاری و نا سازگاری تصمیم را نشان می دهد كه از مزایای ممتاز این تكنیك در تصمیم گیری چند معیاره می باشد.
نوع مقایسه زوجی ما بین معیارها و زیر معیارها به صورت خطی بوده و به عنوان مثال اگر ترجیح عنصر A بر عنصرB همواره برابر n باشد ترجیح عنصر B بر عنصر A همواره برابر 1/n خواهد بود در حالیكه در سطوح مختلف از عنصر A مطلوبیت عنصر B دستخوش تغییر است و در این تحقیق سعی شده كه بر اساس تئوری مطلوبیت كه یكی از پر كاربرد ترین تئوری ها در علم اقتصاد خرد میباشد مقایسه ای دقیق تر ما بین معیار ها و زیر معیار ها انجام پذیرد و وزن نسبی هر یك از معیارها با استفاده از تابع مطلوبیت بین هر دو معیار بدست می آید.