گواهی تاریخ در عرصه كلیه فعالیت های خویش در طی قرون به نوآوری ، ابداع ، عرضه و تكمیل آنچه پیشتر نبوده، دست یازیده است ؛ برای مثال یكی از جالبترین این زمینه ها، نوآوری بشر در ایجاد زبان است. براستی آدمی چگونه به سخن گفتن رسید؟ برای سوال فوق پاسخهای متنوعی ارائه شده شده است؛ پاسخ درست هر چه باشد ، بی شك در بر گیرنده این واقعیت است كه بشر روزی اقدام به تعیین قرار داد كرده است . برای مثال وسیله ای را كه بدان می نویسند، قلم نامیده است واین لفظ را نشانه مفهومی قرار داده است كه ذهن برای بیان آن قبلاً واژه ای نداشت ، وامروز انباشتگر ذهن ما از نامها وواژه ها حاصل نوآوری و خلاقیت گذشتگانی است كه رنج تعیین لفظها را برای مفاهیم ذهنی برخود هموار نموده اند؛ اینك این پرسش بجاست كه چرا بشر تنها در كاروان حیات ، قادر به خلاقیت (به معنای ابداع)می باشد؟ خداوند درقرآن برای شناخت «خویش»و «هستی»، انسان را دعوت به تدبر در آیات خویش می كند ؛ آیات و نشانه هایی كه از كوچكترین ذره تا اجرام آسمانی و كهكشانها ، جلوههای آن قدرت خلاقیت خلاق ازلی ، هستند ؛به زیباترین ونیكوترین وجهی بر اندام نیستی ، خلعت هستی پوشانده وبه آن لذت بودن را انعام كرده است؛ بودنی كه نعره تكرار تسبیح تكوینی ذره ذره اجزایش غلغله ای در گردونه حیات در افكنده است:
نطق آب ونطق گل
|
|
هست محسوس حواس اهل دل
|
جلمه ذرات زمین و آسمان
|
|
با تو می گویند روزان وشبان
|
ما سیعیم و بصریم و هشیم
|
|
با شما نا محرمان ما خامشیم
|
خامشیم و نعره تكرارمان
|
|
می رود تا پایتخت یارمان
|
324