287
هنگامی كه صحبت از جامعه است و اجتماع انسانی ، به دلیل ماهیت موجوی انسان كه مخلوقی است جامعه زی ، مباحثی به میان می آید كه به چگونگی ادارة اجتماع انسانی مربوط می شود . اسلام دینی است جاودانی و فراگیر و برای همة شئون زندگی مردم ، در مورد رهبری و مسئولیت هایش سرشار از ایات و احادیث است و سیره زندگی پیامبر (ص) و معصومین (ع) نیز خود ،نمونه هایی (الگوهایی) در این زمینه خواهند بود . اسلام همة توجه خود را به رهبران معطوف ننموده ، بلكه فرد فرد مسلمانان را نیز مسئول می داند و با این نگرش وسیع و عمیق ، نه گرفتار اصالت فرد شده ونه اصالت اجتماع ، بلكه به هر دو وجه امعان نظر داشته است ولی مسئولیت رهبران را بیش از شهروندان می داند . روایتی از پیامبران (ص) نقل شده كه فرمودند : « دو گروه هستند كه هر گاه صالح باشند ، امت نیز صالح خواهد بود و اگر فاسد شوند ، امت فاسد خواهد شد و آن دو گروه علما و امیران جامعه اند . » از این روایط چنین استنباط می شود كه مسئولیت كسانی كه رهبری فكری مردم را به عهده دارند (علما و دانشمندان ) و نیز افرادی كه مسئولیت های نظام ، اعم از اجرایی و غیر آن را پذیرا شده اند ، بسیار سنگین و در چگونگی ادارة جامعه و حتی روش زندگی مردم تعیین كننده است .
شاید این سوال پیش بیاید كه در اسلام چرا ، هم «افراد» مسئول هستند و هم «گردانندگاه حكومت»؟ در پاسخ باید خلقت انسان را یاد آور شد كه گونه ای است كه «اختیار و اراده» از خصوصیات بارز او و یكی از شاخه های تعیین كنندة تفاوت این مخلوق برتر عالم خلقت و حیوانات خواهد بود . بنابراین خداوند آفریننده ، با افزایش چنین موجودی هرگز او را عبث نیافریده و او را رها نكرده تا از این خصلت خود ، یعن اختیار اراده ، هر طور كه مایل است استفاده كند . در مقابل از او مسئولیت خواسته است