پژوهشی در فرد می شود و او در پی تامین هدفهای ویژه ای بر می اید اگر آن هدفها را تامین كند نیاز مزبور ارضا می شود و در نتیجه تنش كاهش می یابد .
بنابر این می توان گفت كه كارگر یا كارمندی كه تحریك شده و دارای انگیزش است در وضعی به سر می برد كه تنش دارد.(یعنی بین فرد و محیط او نوعی عدم تعادل بوجود می آید)او برای رهایی از این تنش دست به اقدام می زند و تلاش و كوشش می كند . هر قدر این تنش بیشتر باشد سطح یا میزان تلاش و كوشش بیشتر خواهد شد. اگر این تلاش و یا كوشش به صورت موفقیت آمیزی ، به ارضای نیاز منجر گردد. تنش كاهش می یابد ، ولی از آنجا كه رفتار فرد در سازمان مورد نظر ماست ، فعالیتی كه در جهت كاهش می یابد تنش صورت می گیرد باید در راستای هدفهای سازمان باشد . بنابر این در تعریفی كه از انگیزش داریم این معنا هم گنجانده شده كه نیازهای فرد با هدفهای سازمان سازگار است و هیچ مغایرتی با آنها ندرد . اگر چنین وضعی وجود نداشته باشد فرد یا كارگر تلاش و كوشش زیادی می نماید كه در واقع در جهت مخالف منافع سازمان صورت می گیرد و نكته جالب اینجاست كه این نوع كوششها و تلاشها چیز غیر عادی نیستند
293