انسان، محور بهره وری است، وكلیه سازمانها با هرنوع ماموریتی كه دارند باید بیشترین سرمایه، وقت وبرنامه رابه پرورش انسانها از ابعاد مختلف اختصاص دهند. به گونه ای كه انسان سازمانی، در ابعاد مختلف آمادگی ایجاد پرورش و كاربردی كردن بهروری فردی گروهی و سازمانی را دارا باشد.
در سالهای دهه 1950 , گروهی از دانشمندان علوم تحقیق در عملیات به فكر ایجاد روشهای كاملتر ی برای برنامه ریزی پروژه ها افتادند . اولین گروهی كه نتایج قابل قبولی را از كارهای خود ارائه داد , وابسته به هیات مركزی تولید انرژی الكتریكی در انگلیس بود . این گروه تكنیكی را با عنوان طولانی ترین مسیر غیر قابل كاهش رویدادها , برای اجرای پروژه تعمیرات اساسی یك نیروگاه برق ابداع نمود . این روش كه بعدها بنام تكنیك ترتیب اصلی نامیده شد در حد قابل قبولی كارا و مفید بوده و دارای تشابه زیادی به روشهای CMP وPERT بود , ولی این روش هرگز به صورت رسمی چاپ و منتشر نشد . تقریبا همزمان با این رویداد شركت تولیدی دوپان یك گروه تحقیقاتی را
مامور بررسی كاربردهای روشهای جدید مدیریت در امور مهندسی شركت نمود . در سال 1957 مركز پژوهشهای علمی شركت ((یونی واك )) به سرپرستی دكتر ((جان ماچ لی )) برای ادامه این تحقیقات به شركت ((دوپان )) پیوست و همراه با آنها مهندس ((كلی )) از شركت رمینگتون نیز به تیم پژوهشی دوپان و یونی واك ملحق گردید . سرپرستی گروه دوپان با شخصی بنام ((واكر)) بود . نتیجه كار این گروه , ابداع روش مسیر بحرانی (CMP) بود . این روش برای اولین بار در پروژه ساخت یك كارخانه برای شركت دوپان , با سرمایه ای حدود ده میلیون دلار گرفته شد . دومین كاربرد روش CMP , در پروژه تعمیرات اساسی یكی دیگر از كارخانجات دوپان بود . در اجرای پروژه تعمیرات اساسی در این كارخانه كه دارای سیستم تولیدی پیوسته بود , لازم بود كه در طول اجرای پروژه , تولید كارخانه متوقف شود و بنابراین هر گونه اقدام و ابتكاری كه می توانست در كاهش زمان تعمیرات موثر باشد , كمك مهمی به امر تولید و اقتصاد شركت می نمود . كار تعمیرات اساسی در این كارخانه در گذشت چندین بار با متوسط زمان ركود (توقف كارخانه ) حدود 125 ساعت صورت گرفته بود . با كاربرد روش CMP زمان كل تعمیرات (ركود تولید ) از متوسط 25 ساعت به 93 ساعت كاهش یافت و در دوره های بعدی این زمان به 74 ساعت رسید .
225