مدیریت، در اصل یعنی اداره كردن و گرداندن یك سازمان، و رهبری یعنی هدایت و راه بردن و نشان دادن راه به انسان هاست. به عبارت دیگر، مدیریت صرفاً سازمانی و رهبری امری انسانی است. تكیه مدیریت بیشتر به سازمان و تكیه رهبری بر
انسان هاست. مدیریت به فراهم آوردن امكانات و تنظیم امور عادی و جاری سازمان كه از قبل تعیین شده، می پردازد. رهبری، به عنوان یك پیش آهنگ، اسوه و راهنما به امور اساسی، مخاطره آمیز و معمولاً حساس و كمتر صد در صد از پیش تعیین شده می پردازد. حركت مدیریت بر اساس خط مشی های تدوین شده است كه معمولاً همة افراد بر اساس قانون به درستی یا نادرستی و تطبیق آن با وضع مورد نظر پی می برند، اما حركت رهبری دارای آن چنان پیچیدگی و حساسیت است كه همة افراد قادر به درك آن نیستند. انتخاب راه ها و روش ها بر اساس نیازها و اقتضائات است و نه بر اساس قانون ثابت و تغییر ناپذیر.
بنابراین مدیریت قانون گرا و رهبری مصلحت گراست. مدیریت حالتی سنتی یا كلاسیك دارد و تصمیمات رتار خود را بر اساس قانون، به شكل ثابتی تنظیم می كند. ولی، تصمیمات و رفتار رهبری برپایه ضرورت های زمانی و اقتضائات محیطی است.
در این مفهوم، مدیر عاملی انتصابی است كه طی حكمی رسمی بر اساس قوانین توسط مقام مافوق برای انجام وظیفه و مسئولیتی نصب می شود. منبع قدرت مدیریت قانون است و می تواند بر پایة اختیاراتی كه قانون به او می دهد، افراد را مورد تشویق و یا تنبیه قرار دهد. بدین طریق، میزان نفوذ و درجه فرماندهی مدیر بر مبنای قدرت رسمی قانونی است كه در شغل یا موقعیت و مقام رسمی او نهفته است. تا زمانی كه مدیری در مقام یا پست سازمانی باشد، اقتدار و فرماندهی پیش بینی شده را دارد و با عزل او اختیاراتش از بین می رود.
259