پاورپوینت استهلاک و حفظ سرمایه
کمیتۀ مفاهیم و استانداردها متعلق به انجمن حسابداری آمریکا در 1964 در مورد دارایی های ثابت استهلاک را بدین گونه تعریف کرد: انقضای خدمات بالقوه ای که دارایی می تواند ارائه کند. همچنین کمیتۀ مزبورابراز داشت که استهلاک باید بر مبنای هزینۀ جاری تامین مجدد خدمات بالقوه ای قرارگیرد که طی دوره مورد بحث به مصرف رسیده است. نشریۀ شماره 3 از سلسله نشریه های تحقیقات مطالعات حسابداری نیز ابراز کرد که درمقایسه با بهای تمام شده تاریخی، هزینه های جاری جایگزینی اهمیت بیشتری دارد، به ویژه زمانی که در تشکیلات شرکت رویداد مهمی رخ دهد. در این نشریه این دیدگاه مطرح شد که استهلاک نشان دهندۀ تخصیص هزینه های جاری است و نیز این که هزینه استهلاک برای یک دوره خاص برابر است با هزینه جاری خدماتی که در آن دوره به مصرف رسیده است. این تعریف ها براساس دیدگاه مبتنی بر کاهش ارزش (خدمات بالقوه) دارایی قرار دارد، ولی همچنین براساس دیدگاه مبتنی بر حفظ سرمایه هم قراردارد.
اگر روش محاسبۀ استهلاک بر مبنای حجم فعالیت تعدیل شود روشی به دست می آید که برمبنای آن بهای تمام شده دارایی برمبنای درآمد تخصیص می یابد. . نقش دارایی در ایجاد خالص درآمد را بدین گونه تعریف می کنند: درآمد حاصل از دارایی منهای هزینه های عملیاتی (که شامل هزینه های تعمیرات و نگهداری هم میشود). بنابراین، کل بهای تمام شده را به روشی متناسب بر نقش دارایی در ایجاد خالص درآمد حاصل از هر دوره تخصیص میدهند.
در اینجا باید یک بار دیگر ماهیت داراییهای استهلاک پذیر را بررسی کنیم. ما این واقعیت راکه بیشتر دارایی ها به صورت ترکیبی از چند قلم دارایی هستند، نادیده گرفتیم. برای مثال به یک کامیون توجه کنید. می توان آن را به عنوان یک قلم دارایی بررسی کرد، از سوی دیگر می توان آن را مجموعه ای از قطعات اصلی وعمده مانند بدنه، موتور و جعبه دنده مورد توجه قرارداد. هر یک از این اقلام از تعداد زیادی اجزای کوچکتر، مانند کاربوراتور، شمع، سوپاپ و غیره تشکیل میشود. هنگامی که دربارۀ کاهش خدمات بالقوۀ این کامیون صحبت می کنیم می توانیم آن رادر مورد اجزای تشکیل دهندۀ کامیون ربط دهیم. گذشته ازاین، می توان کاهش خدمات بالقوۀ کل دارایی را به عنوان تابعی مورد توجه قرار داد که با کاهش توان بالقوۀ اجزای تشکیل دهندۀ خود (ازدیدگاه ارائه خدمات) کاهش می یابد.
کمیتۀ مفاهیم و استانداردها متعلق به انجمن حسابداری آمریکا درسال 1964 در رابطه با داراییهای ثابت استهلاک را به صورت زیر تعریف کرد: هزینه تعمیرات این وسایل جهت دستیابی به مجدد خدمات بالقوه ای که طی دوره به مصرف رسیده است. درحالی که نمی توان این هزینه را به راحتی برآورد (تعیین) کرد، ولی این واقعیت وجود دارد که استهلاک همواره با سیاست حفظ و نگهداری دارایی (که بنا بر فرض در مورد اموال به اجرا در می آید) رابطه
ای تنگاتنگ دارد.
اگر استهلاک به روشی به اجرا درآید که به رابطه بین حفظ یا نگهداری دارایی و مقدار استهلاک توجه نشود آن را روش جایگزینی می نامند.
روش جایگزینی را یک روش قدیمی و منسوخ شده می دانند، ولی هنوزهم برای پیچ، مهره، فلز و قطعات مورد نیاز شرکت های راه آهن از این روش استفاده می شود. در شرکتهای حمل و نقل هم درمورد لاستیک از این روش استفاده می کنند. درحسابداری مالی روش دیگری به کار می برند که در اجرای آن هزینه تعمیرات عادی را به عنوان هزینه دوره منظورمی کنند، در حالی که بهای تمام شده اولیه قطعات جایگزین شده را به عنوان کل بهای تمام شده دارایی اصلی منظورمی نمایند.
بدون توجه به موضوع منسوخ شدن دارایی (ازدیدگاه اقتصادی) و سیاست جایگزینی،عمر یک قلم دارایی، مانند یک کامیون، عبارت است از عمر نخستین قطعۀ مهم که از کار بیفتد (مدت زمانی که این قطعه مورد استفاده قرار گیرد). اگر موضوع سیاست جایگزینی وتعمیرات مطرح نباشد، عمر فیزیکی دارایی برابر است با کوتاهترین عمر فیزیکی مهمترین قطعات .