تصمیم گیری و حل مسئله
تصمیم گیری به عنوان بخش جدایی ناپذیر ادبیات مدیریت مطرح است . افرادی چون سایمون و دراکر مدیریت را مترادف با تصمیم گیری می دانند در آغاز به دلیل نگرش خاص دیدگاه کلاسیک مدیریت ، تصمیم گیری تنها حق مدیر دانسته می شد.
اما از دهه 1950 به بعد تحقیقاتی در زمینه ی جنبه های رفتاری ماهیت تصمیم ، تئوری ها و فرایند تصمیم انجام گرفت که این نگرش را دگرگون ساخت . و از سوی دیگر مباحث آمار ، ریاضی و بحث های کمی نیز به عنوان ابزاری مفید برای اتخاذ تصمیم مطرح گردید . یافته های دانش اجتماعی نیز در تبیین نکات تصمیم گیری و غنا بخشیدن به بحث کمک شایانی کرده است
چند تعریف ازتصمیم گیری :
دکتر جلال مقدس : تصمیم گیری عبارت است از انتخاب یک راهکار از میان دو یا چند راه کار
دکتر مهدی ایران نژاد پاریزی : تصمیم گیری به زبان ساده عبارت است از فرایند یافتن وانتخاب یک سلسله عملیات برای حل یک مشکل معین
فرایندمسئله یابی:
ویلیام پوندز چنین استدلال میکند که غالبا فرایند شناسایی مسئله به صورت غیررسمی است وبر داوریها و قضاوتهای شهودی مبتنی است.
چهار وضع موجب میگیردند تا مدیر متوجه وجودمسئله بشود:
1) زمانی که بین اقدامات انجام شده وتجربیات گذشته تفاوت یا انحرافی وجود داشته باشد .
2) زمانی که امور در دست اقدام نسبت به برنامه های تعیین شده انحراف داشته باشد.
3) زمانی که عملکرد سازمانهای رقیب از عملکرد سازمان مورد نظر بهتر باشد.
4) زمانی که کسان دیگر مدیر را از وجود مسائل آگاه کنند .
انواع مسأله و تصمیم:
سایمون در کتاب علم جدید مدیریت تصمیمات را بر دو دسته تقسیم می کند.
1-تصمیمات برنامه ریزی شده : که تکراری و کاملا مشخص هستند و برای حل مساله مورد نظر روش ها و رویه های مشخصی وجود دارد. مانند روش پرداخت هزینه های ماموریت ، روش خرید جزئی و .....
2- تصمیمات برنامه ریزی نشده : تازه و جدید هستند ، چندان مشخص نمی باشند و برای حل مساله مورد نظر روش یا رویه خاصی وجود ندارد. تصمیمات زمانی گرفته می شوند که سازمان پیش از آن با این مساله روبر و نشده و نمی تواند واکنش نشان دهد.
پیتر دراکر در کتاب اعمال مدیریت تصمیمات را بر دو دسته تقسیم می کند.
1- تصمیمات تاکتیکی : که حالت جاری دارند و تا حد زیادی یک بعدی هستند(تصمیمات عام).
2- تصمیمات راهبردی :که حالتی منحصر بفرد و پیچیده دارند.
موقعیتهای تصمیم گیری:
تصمیماتی كه افراد می گیرند بسته به میزان دانش واطلاعات آنها درآن وضعیت،ونیز میزان اطمینان به نتایج حاصل از شقوق مختلف به 3 دسته تقسیم می شوند :
1. تصمیم گیری درشرایط اطمینان:
دراین شرایط تصمیم گیرندگان بااطمینان پیامدهای هرگزینه یاتصمیم رامیدانند بنابراین گزینه ای راانتخاب می كنند كه منافع آنها را حداكثر كند
): 2. تصمیم گیری درشرایط ریسك(احتمالی
درصورتی كه تصمیم گیرنده بتواند احتمال وقوع حالات مختلف طبیعت رابرای مساله تصمیم تعیین كند تصمیم گیری از نوع ریسك خواهد بود.
3. تصمیم گیری درشرایط عدم اطمینان :
دراین نوع تصمیم گیری،تصمیم گیرنده نمی داند كدام یك ازحالات طبیعت رخ می دهد درضمن نمی تواند احتمال وقوع هریك رامشخص كند.
انواع مراجع تصمیم گیری:
1.تصمیم گیری انفرادی
2.تصمیم گیری گروه کوچک
3.تصمیم گیری گروه بزرگ یا سازمان
چگونگی اخذ تصمیم برای حل مسأله:
مدیران هنگام مواجهه با مسئله به موارد ذیل باید توجه کنند :
1- میزان سهولت و آسانی مسئله
2- احتمال حل شدن مسئله به مرور زمان
3- تعیین مرجع تصمیم گیری
فراگرد منطقی حل مسأله:
1- تعریف مساله
2- تعریف هر گزینه
3- تعیین پیامدهای طبیعت
4- تعیین بازده یا سود هر گزینه / طبیعت
5- انتخاب یکی از مدلهای تصمیم گیری
6- بکار گیری مدل و اتخاذ
تعریف مسئله:
مساله عبارت است از تناقض میان آنچه که وجود دارد و آن چه که می خواهیم باشیم .وهمچنین وجود یک مانع در اجرای فعالیت ها.
در اتخاذ تصمیم چهار گام اساسی وجود دارد:
1 . تشخیص مشکل اصلی
2 . ارائه راه حلها
3 . تحلیل راه حلها
4 . اتخاذ تصمیم نهایی
مدیران وموانع حل مسئله:
ایروینگ جانیس و لئون مان چهار روش بر شمردند که مانع از این میشود تا مدیری که درشرایط بحرانی قرار دارد بتواند تصمیمی اتخاذ نماید.
1. خم به ابرو نیاوردن
2. واهمه داشتن
3. شانه از زیر بار مسئولیت خالی کردن
4. ترس از اقدام