انسان بعنوان كاملترین و با شعورترین موجود زنده ،دستكم از بیست هزار سال پیش (آغاز عصر كشاورزی ) به گونه عریزی و تجربی درك كرده است كه كار توأم با برنامه ریزی و مدیریت (سنجش تركیب امكانات فنی ، زمان وعوامل تولید ) می تواند در تأمین نیازهای مادی و ایجاد آرامش ذهنی (احساس امنیت ) او نقش داشته باشد . برای انسان ابتدایی در شرایطی كه مالكیت وجود نداشت تأمین نیازهای مادی از راه كار و كوشش خود فرد و سپس فرد و خانواده و بردگان قابل تحصیل بود ولی آرامش ذهنی و امنیت مقوله ای بود كه به رابطه انسان با دیگران و واكنش دیگران نسبت به فرد بستگی داشت . متعدد و نامحدود بودن خواسته ها و نیازهای بشری ، آزادی او در بهره برداری از مواهب طبیعی اولیه ، و نیز تكامل تدریجی درك و شعور انسان از راه تجربه و خطا ، انسان را در راه تولید بیش از مصرف یعنی داشتن پس انداز و به كار بردن پس انداز برای تولید بیشتر یا به كارگیری پس اندازها برای تأمین رفاه ( مسكن ، وسایل زندگی ،ابزارهای تولید بهتر ) هدایت كرد .