169
کوچک سازی دولت
بودجه فوریه 1995، کوچکسازی در نیروی کاربخش دولتی را الزامی کرد. مدیریت چنین تغییری مشکلات بسیاری دارد. سه مشکل عمدهای که مدیران باید از آنها اجتناب کنند عبارتند از:
-
اجرای نامنظم و آشفته که احتمال دارد کل فرایند کوچکسازی را از مسیر خود خارج کند.
-
ناکامی در به وجود آوردن نیروی کاری که برای فرد، مشارکت او و نیازهای شخصی او ارزش قائل شود.
-
عدم توانایی در مهیا شدن برای آیندهای بسیار متفاوت از امروز.
برای اجتناب از این مشکلات، سه اقدام زیر میتواند صورت گیرد:
-
وفاداری جمعی، هماهنگ و قوی نسبت به بازسازی اهداف، بینش و روشها
-
دلسوزی نسبت به افرادی که در سازمان باقی ماندهاند و قدردانی از مشارکت آنها و توجه به نیازهای ایشان.
-
ایجاد و برنامهریزی یک طرحِ غیر بوروکراتیک که بتواند با عقاید متداول و غالب مخالفت نموده، نظام موجود را زیر سؤال برده و آینده تازهای را طراحی کند.
این مقاله تلاش برای تغییر را به سه مرحله تقسیم کرده، طول تقریبی و چالشهای هر مرحله را شرح داده و مجموعه مشخصی از اقدامات را برای هر مرحله توصیه میکند، بسیاری ممکن است بگویند اقدام به این وظایف نیازبه مجموعهای ازمهارت ها دارد که هنوز در دولت فدرال پرورش نیافته است. با این وجود، این وظایف در مقابل ما قرار دارد. تغییر اتفاق خواهد افتاد و دولت آنچنان که خواسته عموم است کوچکتر خواهد شد.
|
انتظار و برنامهریزی
|
گشت زدن
|
شناسایی آبهای تازه
|
|
منظم کردن کارها: اضطراب قبل ازحرکت
|
از دیده بانی کشتی هیچ خشکیای دیده نمیشود
|
کشتی رانی بدون نقشه یا ابزار جهتیابی:
از دیده بانی کشتی دیده میشود
|
طول دوره
|
فوریه 1995 تا
سپتامبر 1995
|
سپتامبر 1995 تا
ژانویه 1999
|
ژانویه 1999 تا
ژانویه 2001
|
چالشها
|
• عدم اطمینان
|
• نبود چشمانداز
|
• میل شدید به چشمانداز
|
• ناآرامی
|
• سرپیچی و فاجعه در انجام وظیفه
|
• تحلیلرفتگی
|
• شُکه شدن و ناباوری
|
• پخش خبرهای بد در مورد مدیریت
|
• پخش خبرهای بد در مورد تصمیمگیران
|
• سکون / حرکت
|
• مدیریت بحران
|
• تحلیل رفتن مهارتها
|
• تغییر برنامهها و فرایندها
|
• ضعف سیستمی
|
• تغییر مبالغهآمیز نگرشها و ارتباطات
|
اقدامات تدافعی
|
• فهرست کردن مهارتهای موجود کارکنان
|
• بکاربردن سبک مدیریت منضبط
|
• گشودن ارتباطات
|
• بکار انداختن سازوکارهای کوچکسازی
|
• دنبال کردن اصول راهنما
|
• جابجا کردن مدیران
|
اقدامات تثبیتی
|
• اجتناب از اول بودن
|
• استفاده از راهبردهای بقاء و سازگاری
|
• شفاف کردن مسوؤلیتها (پاسخگویی)
|
• بیعیب و نقص بودن
|
• کسب مهارتهای جدید
|
• فراموش کردن گذشته
|
اقدامات پیشبرنده
|
• فهرست کردن استعدادهای بالقوه کارکنان
|
• پیاده کردن راهبردهای ایجاد انگیزش
|
• محک زدن و اندازهگیری پیشرفت
|
• تصمیمگیری برای بهبود
|
• به مرحله عمل درآوردن برنامهریزی بهبود
|
• اجرا کردن برنامه بهبود
|
در حکومت فئودالی دومینیون، کارها به تدریج از کنترل خارج شده بود.
در طول قرن گذشته، کارکنان اداری قصر هر 25 سال دوبرابر شده بودند، درحالیکه، جمعیت رعایا در کل این 100 سال فقط دوبرابر شده بود. بنابراین نسبت کارکنان اداری به رعایا 8 برابر بیشتر از آنچه یک قرن پیش از آن بوده است، شده بود. این روند به طور گسترده توسط وزارت سلطنتی علوم مورد مطالعه قرار گرفته بود، ولی تنها اخیراً موردتوجه پادشاه قرار گرفت، زمانی که دلقک دربار از طرف پادشاه برای سرگرم کردن رعایا فرستاده شد، ظاهراً دلقک دربار اشارات کنایهآمیزی داشته در مورد اینکه چه مقدار از مالیاتی که رعایا می پردازند صرف مخارج ساکنان قصرمیشود (کسانی که مدعیاند کارمیکنند درحالی که دستانشان هرگز کثیف نمیشود)آنچه باعث تشدید مسأله شد این بود که مطرب دربار برنامه جشن شبانه را با ترانه تازه ای که کارکنان اداری قصر را مورد سرزنش قرار میداد، به پایان رساند. دیری نپایید ساکنان قصر صدای رعایایی را میشنیدند که درحالی که سخت در مزرعه کار میکردند آن ترانه را میخواندند.
پادشاه برای بالا نگهداشتن کارایی رعایا و پایین نگهداشتن تمایل آنها به شورش و آشوب، قول داد تا کارکنان اداری قصر را 50 درصد کاهش دهد.
رعایا نسبت به این امر بدبین بودند و از طرفی کارکنان اداری نیز مضطرب و نگران ازدست دادن شغل خود بودند.
چندتن از دوکها و دوشسهای دربار به پادشاه توصیه کردند تا از نقشهکش دربار کمک بگیرد.
درآغاز یک سفر به داخل آبهای ناشناخته، زمان موردنیاز یا مشکلاتی که پیش خواهد آمد ممکن است به آسانی دستکم گرفته شود. بودجه فوریه 1995 نشانگر پایان قسمت آسان و شروعِ چالش واقعی برای کوچکسازی دولت فدرال کانادا بود که دچار تأخیر طولانی شده بود.
درحالیکه تجدید نظرها در برنامه، برخی عدولها از برنامه و بررسی جایگزینها، برای شکستن قفل پولادین سکون بوروکراسی لازم بود، اجرا و تحقق برنامه در بردارنده مجموعهای از پیچیدهترین و پایدارترین مشکلاتی بود که بخش عمومی (دولت) کانادا تا بحال با آن سروکار داشته است. باید در ذهن داشت که چرا این کوچکسازی به صورت یک اجبار درآمده بود. دولتمردان قاعدتاً درجهت برآوردن خواست مردم فعالیت میکنند. مردم کانادا، آشکارا، خواهان دولت کوچکتر هستند.
ما معتقدیم در نظر مردم نیز، دولت کوچکتر یعنی دولتی کاراتر و پاسخگوتر.
همچنین به اعتقاد ما، چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم، این تغییر اجباری، تنها تغییرِِِِ قطعی و حتمی است، ما خواهان چنین تغییری هستیم، ولی هیچ تغییری در مقیاس بزرگ، ساده نیست. ای کاش نقشهای از یک دریانورد باتجربه داشتیم تا طبق آن حرکت میکردیم.