پیشگفتار:
جرایم و مجازاتها در حقوق اسلامی از مواردی است که شریعت اسلامی برایتنظیم جامعه و ایجاد امنیت، بسیار بر آن تأکید دارد و هر چه جرایم سنگینباشد مجازات آن نیز به تناسب سنگینتر خواهد بود. یکی از این مجازاتها کهاسلام به رعایت آن به عنوان حد الهی توجه ویژه دارد، حکم اعدام برایمواردی از مجازاتها میباشد، که امروزه این حکم توسط بسیاری از کشورهایدنیا مورد انتقاد قرار گرفته است. لذا بر آن شدیم در این باره تحقیقی انجامدهیم تا در راستای آن به سؤالات زیر بر اساس منابع مهم فقهی و حقوقی پاسخی داده باشیم:
-
آیا حکم اعدام در ادیان و ملتهای پیش از اسلام بوده، یا حکم تأسیسی اسلام است؟
-
فلسفهی مجارتها به ویژه فلسفهی اعدام در اسلام چیست؟
-
در اسلام، حکم اعدام بر چه مواردی جاری میشود؟
-
دیدگاه موافقین و مخالفین حکم اعدام چیست؟
-
اجرای این حکم در عصر حاضر با شرایط زمانی و مکانی، از نظر دین اسلام چگونه است؟
-
امید است که بتوانیم به این مهم دست یابیم.
مقدمه
مجازات اعدام پیشینهای بسیار طولانی در میان ملتهای گذشته دارد، بهگونهای که میتوان سابقه آن را با پدید آمدن زندگی اجتماعی بشر همزمان دانست؛ لیکن در هر دوره یا منطقهای که از وجود حاکمیت و قانون محروم بودهاند مجازاتها از جمله اعدام، بیشتر به صورت انتقام فردی و به وسیله جنگهای تن به تن و طایفهای اعمال میشده است، بهگونهای که گاه در برابر کشته شدن یک نفر از یک قبیله، دهها نفر از قبیله قاتل کشته میشدند و چه بسا این امر به کشمکش در سالهای متمادی منجر میشد؛ ولی در هر دوره یا منطقه که از وجود حاکمیت و قانون بهرهمند بودهاند مجازاتها تقریباً به صورت قانونمند بوده و از روشهای متعادلتری بهره میجستهاند.[1]
یکی از قدیمیترین قوانینی که بشر به ثبت رسانده و مجازات اعدام در آن قانونمند بوده قانون حمورابی در 2000 سال پیش از میلاد است. در این قانون، جرایمی مانند شهادت دروغی که به قتل انسانی بینجامد، تحریک بردگان به فرار یا مخفی کردن آنان، سرقت بچه، سرقت از منزل شاه یا معبد، راهزنی، زنا با زنان شوهردار و... مجازات اعدام در پی داشته است.[2]قانون آشوری از دیگر قوانین پیش از میلاد است که در آن برای برخی جرمها از جمله سرقت، مجازات اعدام در نظر گرفته شده بود. گاه نیز متهم را با داوری خدایان، کیفر میدادند یا گناهکار را پا بسته در آب میانداختند.[3]در ایران قدیم نیز کیفر اعدام رایج بود؛ هخامنشیان برای جرمهایی خاص مانند خیانت به وطن، هتک ناموس، لواط و تجاوز به حرمت کاخ شاهی مجازات مرگ را در نظر گرفته بودند.ساسانیان نیز برای برخی جرایم به ویژه جرایمی که ضدّ پادشاه یا حکومت صورت میگرفت مجازات اعدام توأم با شکنجه بدنی همچون بریدن گوش، بینی و زبان را اعمال میکردند.[4]
افزون بر وجود اعدام در آیینهای غیر الهی این مجازات در شرایع الهی همچون یهودیت، مسیحیت و آیین زرتشت نیز معمول بوده است. در میان یهودیان جرمهایی مانند عبادت دیگر خدایان، آدم ربایی، لعنت کردن پدر و مادر، کار کردن در روز شنبه، زنا، لواط، آمیزش با حیوانات و قتل عمد مجازات اعدام در پی داشته است. در مسیحیت جز برای ارتداد که کیفر اعدام را به دنبال داشته جرمهای دیگری که چنین مجازاتی داشته باشد به چشم نمیخورد.
در دین زرتشت نیز جرمهایی مانند ترک ازدواج، دفن میت بدون دانستن احکام مربوط به آنو... موجب اعدام بوده است. قرآن کریم نیز به موارد متعددی از وجود این مجازاتها در آیینهای غیر الهی و شرایع الهی پیشین اشاره کرده است؛ مانند تهدید شدن نوح(علیه السلام) از سوی قوم خویش به سنگسار* به جرم تبلیغ آیین توحید:قالوا لَئِن لَم تَنتَهِ ینوحُ لَتَکونَنَّ مِنَ المَرجومین»(شعراء/26،116)، تهدید ابراهیم(علیه السلام)به همین مجازات از سوی قوم وی (مریم/19، 46)، دستور اعدام ابراهیم(علیه السلام) و عملی ساختن آن با افکندن آن حضرت در آتش:«قالوا حَرِّقوهُ وانصُروا ءالِهَتَکُم اِن کُنتُم فعِلین * قُلنا ینارُ کونی بَردًا وسَلمًا عَلی اِبرهیم»(انبیاء/21،68 69؛ عنکبوت/29، 24؛ صافّات 37/، 97 98)، تهدید شعیب به سنگسار شدن (هود/11، 91)، ترس موسی از اعدام خود به دست فرعون به سبب کشتن قبطی:«ولَهُم عَلَیَّ ذَنبٌ فَاَخافُ اَن یَقتُلون»(شعراء/26،14؛ قصص/28، 33)، نیز تهدید آن حضرت به اعدام از سوی فرعون به اتهام تغییر دین آنان یا فساد در زمین:«وقالَ فِرعَونُ ذَرونی اَقتُل موسی ولیَدعُ رَبَّهُ اِنّی اَخافُ اَن یُبَدِّلَ دینَکُم اَو اَن یُظهِرَ فِیالاَرضِ الفَساد»(غافر/40،26)، تهدید ساحران به دار زدن به جرم ایمان آوردن آنان به موسی(علیه السلام):«لاَُصَلِّبَنَّکُم اَجمَعین»(اعراف/7،124؛ طه/20، 71؛ شعراء/26، 49)، تهدید به سنگسار گروهی از انبیا از سوی اصحاب القریه (یس/36، 18)، خبر دادن یوسف(علیه السلام) از به صلیب کشیده شدن همبند او:«یصحِبَیِ السِّجنِ اَمّا اَحَدُکُما فَیَسقی رَبَّهُ خَمرًا واَمّا الأخَرُ فَیُصلَبُ»(یوسف/12،41)، اعدام برخی از انبیای بنیاسرائیل:«ویَقتُلونَ النَّبِیّینَ بِغَیرِ الحَقِّ»(بقره/2،61 و نیز آلعمران/3، 21) که برخی، انبیای مورد نظر را حضرت یحیی و زکریا(علیهما السلام)دانستهاند که به اتهامهای واهی از سوی حاکم عصر خویش اعدام شدند، اقدام به اعدام عیسی(علیه السلام) و نجات آن حضرت از این امر و اعدام اشتباهی فردی دیگر به جای وی:«و قَولِهِم اِنّا قَتَلنَا المَسیحَ عیسَی ابنَ مَریَمَ رَسولَ اللّهِ وما قَتَلوهُ وما صَلَبوهُ ولکِن شُبِّهَ لَهُم... و ما قَتَلوهُ یَقیناً * بَل رَفَعَهُ اللّهُ اِلَیهِ»(نساء/4،157 158)، اعدام یا بازگرداندن اصحاب کهف به کفر از سوی حاکم عصر خویش، در صورت دست یافتن بر آنان:«اِنَّهُم اِن یَظهَروا عَلَیکُم یَرجُموکُم اَو یُعیدوکُم فی مِلَّتِهِم»(کهف/18،20) و سرانجام، اعدام دسته جمعی گروهی از مؤمنان از سوی اصحاب اخدود با افکندن آنان در آتش:«قُتِلَ اَصحبُ الاُخدود * اَلنّارِ ذاتِ الوَقود * اِذ هُم عَلَیها قُعود * وهُم عَلی ما یَفعَلونَ بِالمُؤمِنینَ شُهود * وما نَقَموا مِنهُم اِلاّ اَن یُؤمِنوا بِاللّهِ العَزیزِ الحَمید»(بروج/85، 4 8)درباره این افراد و علت اعدام آنان اقوال متعددی نقل شده؛ اما قول معروفتر این است که اینان گروهی از مسیحیان بودند که به موجب پافشاری بر دین مسیح، از سوی حاکم عصر خویش به نام «زونواس» محکوم به این مجازات گردیدند.[5]
[1]بررسی تطبیقی مجازات اعدام، ص 20
[3]تاریخ تمدن، ج 1، ص 319
[4]بررسی تطبیقی مجازات اعدام، ص 26 27
[5]مجمع البیان، ج 10، ص 707؛ نمونه، ج 26، ص 337 338